این گزارش درباره 10 نویسنده محبوب قرن بیستم ایتالیاست که از میان دشواریها راه خود را باز کردند و با خوانندگان ارتباط گرفتند. ادبیات معاصر نه تنها در ایتالیا، بلکه در سراسر جهان وامدار آثاری است که این نویسندگان از خود بر جای گذاشتهاند. «ایتالو اِزوِوُ» «ایتالو اِزوِوُ» در 19 دسامبر 1916 با نام کامل «آرون اتور اشمیتز» به دنیا آمد و در 13 سپتامبر 1928 درگذشت. او یکی از پیشگامان ادبیات قرن بیستم ایتالیاست. ازوو وقتی رمان «وجدان زنو» را نوشت، بسیار تحت تأثیر ایدههای روانشناختی «زیگموند فروید» بود. این کتاب میتوانست به راحتی در قفسه کتابخانه تاریخ بماند و خاک بخورد اگر اِزوِوُ در سال 1907 با «جیمز جویس» آشنا نمیشد. خالق «اولیس» در آن زمان نویسنده جوان و گمنام ایرلندی بود که در مدرسه «برلیتز» تریسته انگلیسی تدریس میکرد. وقتی ازوو شاگرد جویس شد، رابطه دوستانه طولانیمدت آنها شروع شد و مقدمه چاپ اولین کتاب ازوو «جعل بینقص» به زبان انگلیسی رقم خورد. سپتامبر 1928 این نویسنده ایتالیایی با ماشین تصادف کرد و چند روز بیشتر زنده نماند. «چزاره پاوزه» «چزاره پاوزه» «چزاره پاوزه» متولد نهم سپتامبر 1908 در «سانتا استفانو بالبو» بود. گرچه خانواده او در کودکی به شهر تورین نقل مکان کردند، اما همیشه تابستانها را در زادگاه خود سپری میکردند. پاوزه در رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه تورین فارغالتحصیل شد و با ترجمه کتابهایی از ادبیات انگلیسی و آمریکایی درهای جدیدی را به روی خوانندگان ایتالیایی گشود. او میانه دهه 1930 درگیر جنبش ضدفاشیستی شد و سال 1935 دستگیر شد. پاوزه چند ماه را در حبس گذراند اما سپس برای تبعید به منطقه جنوب ایتالیا فرستاده شد. پس از بازگشت به تورین در سال 1936، علاوه بر از سر گرفتن کار ترجمه، به ویراستاری کتاب پرداخت. پاوزه پس از جنگ جهانی دوم به حزب کمونیست پیوست و به عنوان روزنامهنگار این حزب فعالیت کرد. داستانهای این نویسنده به تمهایی چون تنهایی، خیانت و انزوا پرداختهاند. پاوزه در رمانهایش درگیریهای اجتماعی را به تصویر کشیده است. مهمترین آثار او «رفیق»، «در جمع زنان» و «ماه و آتش» هستند. پاوزه در 27 آگوست 1950 خودکشی کرد. «لوییجی پیراندلو» «لوییجی پیراندلو» برنده نوبل ادبیات در سال 1867 در خانوادهای ثروتمند در روستای کائوس چشم به جهان گشود. او را به عنوان نویسنده رمان، داستان و نمایشنامه میشناسند. کارهای پیراندلو شالوده ادبیات ابزود را شکل داده. او برخی از مهمترین آثارش را به زبان محلی سیسیلی به نگارش درآورده، از جمله تحقیقی درباره لهجه محلی خود در روستای کائوس. با این که او در ژانرهای مختلف ادبی آثاری را به نگارش درآورده، نمایشنامهها بیشتر از همه برای کسب جایزه نوبل ادبیات 1934 به او کمک کردند. پیراندلو رابطه بسیار نزدیکی با «موسولینی» داشت تا جایی که دیکتاتور ایتالیایی به او کمک کرد کارگردانی هنری و مالکیت تئاتر «هنر رم» را به دست آورد. رابطه او با این سیاستمدار فاشیست همیشه یکی از داغترین نقاط بحث در جامعه ادبی ایتالیا بوده است. سوال اصلی این است که آیا نویسنده «شش شخصیت به دنبال نویسنده» واقعا فاشیست بوده یا برای به دست آوردن پُست به موسولینی نزدیک شده بود؟ این رماننویس با ترکیب توهم و واقعیت، حقیقت و ناراستی در کارهایش حس کنجکاوی خواننده را زنده نگه میدارد. لوییجی پیراندلو سال 1936 در رم درگذشت. «جوزپه اونگارتی» «جوزپه اونگارتی» «جوزپه اونگارتی» سال 1888 در اسکندریه مصر در یک خانواده توسکانی متولد شد. زندگی در مصر تأثیر زیادی بر آثار ادبی او داشت. همیشه میگفت که عجیب و مرموز بودن آثارش، ریشه در روزهایی دارد که در آفریقا سپری کرده. وقتی او را در یک مدرسه فرانسوی در اسکندریه نامنویسی کردند، با ادبیات فرانسه و جریانهای ادبی همچون پارناسیسم و نمادگرایی آشنا شد. او به یکی از هواداران آثار «شارل بودلر» و «آرتور رمبو» بدل شد و وقتی در سن 24 سالگی راهی پاریس شد، در سلسله سخنرانیهای کالج و دانشگاه پاریس شرکت کرد. در این دانشگاه با «گیوم آپولینر» ارتباط گرفت و تحت تأثیر او، پیرو مکاتبی چون کوبیسم و سوررئالیسم شد. اونگارتی در دوران جنگ جهانی اول، درگیر سرودن شعر و چاپ کتاب بود. او همچنین به حزب فاشیست پیوست. اونگارتی سال 1970 در میلان درگذشت و از مهمترین آثارش به «حس زمان»، «سرزمین موعود» و «وجد کشتیشکستگی» اشاره کرد. «دینو بوتزاتی» «دینو بوتزاتی» نویسنده داستان کوتاه و رمان، شاعر و نقاش ایتالیایی بود که سال 1906 در سن پلگرینو متولد شد. او به عنوان روزنامهنگار در «کوریه دلا سرا» روزنامه مطرح ایتالیایی فعالیت داشت. بوزاتی در سن 22 سالگی و زمانی که در دانشگاه میلان حقوق میخواند، کار خود را در این نشریه شروع کرد. سبک ادبی او را میتوان رئالیسم جادویی دانست. «بزرگتر از زندگی»، «رابطه عشقی»، «معما» و «فاجعه» از برجستهترین کارهای این نویسنده هستند. بوتزاتی سال 1972 در اثر ابتلا به سرطان فوت کرد. اومبرتو اکو «اومبرتو اکو» «اومبرتو اکو» شاید پررنگترین نام در فهرست نویسندگان ایتالیایی باشد. او که متولد 5 ژانویه 1932 است، به دلیل علاقه به تاریخ قرون وسطی به تحصیل رشته فلسفه و ادبیات قرون وسطی در دانشگاه تورین روی آورد. گرچه خانواده اکو او را یک کاتولیک بار آوردند، اما در میانه دهه 1950 کلیسا را برای همیشه ترک کرد. او کار در «RAI» (تلویزیون دولتی ایتالیا) را به عنوان دبیر فرهنگی شروع کرد. این شغل زمینهساز آشنایی او با نویسندگان و هنرمندان مطرح شد و راه او را در دنیای فلسفه، ادبیات و زبانشناسی باز کرد. «نام گل سرخ»، «درباره ادبیات» و «آونگ فوکو» از معروفترین کارهای ادبی او هستند. اومبرتو اکو چند مقاله هم درباره نشانهشناسی به چاپ رسانده است. «ایتالو کالوینو» «ایتالو کالوینو» نقش «ایتالو کالوینو» در جذب خوانندگان جهانی به سمت ادبیات ایتالیا اگر بیشتر از اکو نباشد، کمتر نیست. کالوینو در سال 1923 در «سانتیاگو د لاس وگاس» کوبا به دنیا آمد. پدر او متولد ایتالیا بود اما به مکزیک و سپس در اوایل 1900 به کوبا مهاجرت کرده بود. مادر او هم ایتالیایی بود. دو سال پس از تولد کالوینو، خانوادهاش به موطن خود بازگشتند. او به خواست پدرش، تحصیل رشته کشاورزی را در دانشگاه تورین پی گرفت. سال 1943 او با گذراندن چند امتحان، همان رشته را در دانشگاه فلورانس ادامه داد. در زمان جنگ جهانی دوم خانواده کالوینو تمام تلاششان را انجام دادند تا از ثبتنام پسرشان در ارتش جلوگیری کنند. سال 1944 بود که ایتالو به پیشنهاد مادرش به حزب کمونیست «تیپ گاریبالدی» ملحق شد. او بعدها به یکی از مشهورترین نویسندگان پس از جنگ کشورش تبدیل شد. «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» و «شهرهای نامرئی» از کارهای مطرح این رماننویس هستند که 19 سپتامبر 1985 در اثر خونریزی مغزی جان خود را از دست داد. «آلبرتو موراویا» روزنامهنگار و داستاننویس ایتالیایی، «آلبرتو موراویا» متولد نوامبر سال 1907 بود. او در آثارش به مسائل اجتماعی روز میپرداخت. «السا مورانته» همسر او هم نویسندهای سرشناس بود. موراویا از کودکی بیمار بود و این باعث شد در طول عمر خود با سل استخوانی بجنگد و مدتهای زیادی را در آسایشگاه سپری کند. در همین دورههای بستری بود که نوشتن را آغاز کرد. اولین کتابش را با عنوان «بیتفاوتها» روانه بازار کرد؛ اثری که لقب اولین رمان اگزیستانسیال اروپایی را یدک میکشد. اوایل دهه 1930 موراویا به عنوان گزارشگر خارجی با دو روزنامه بزرگ «لا استامپا» و «لا گازتا دلا پوپولو» همکاری داشت. او در طول عمر 83 سالهاش به آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی سفر کرد و سال 1990 در رم دار فانی را وداع گفت. «دنبالهرو»، «صورتک»، «زندگی زیبا»، «فریب»، «بازی پنهانی»، و «نافرمانی» از جمله کارهای این نویسنده هستند. «پیر پائولو پازولینی» «پیر پائولو پازولینی» «پیر پائولو پازولینی» از دیگر شخصیتهای ادبی و هنری برجسته قرن بیستم ایتالیاست. او سال 1922 در بولونیا به دنیا آمد. این رماننویس، نقاش، شاعر، کارگردان و روزنامهنگار یکی از چهرههای بحثبرانگیز نه تنها ایتالیا بلکه در کل اروپا در زمان خودش محسوب میشود. نویسندگی را از نوجوانی شروع کرد و در کارهایش تحت تأثیر «آرتور رمبو»، «فئودور داستایوفسکی»، «لئو تولستوی» و «ویلیام شکسپیر» بود. به گزارش هاب پیچز، وقتی پازولینی در کالج ادبیات بولونیا به تحصیل میپرداخت با فلسفه، مباحث زیباییشناختی و هنرهای تصویری آشنا شد. سال 1942 او در کاسارسا زندگی میکرد و انتظار پایان گرفتن جنگ جهانی دوم را میکشید که در ارتش نامنویسی شد و گویی این هم کافی نبود، چرا که توسط آلمانها به زندان افتاد. با این حال موفق به فرار شد و به کاسارسا برگشت. او در سال 1946 یک مجموعه شعر به چاپ رساند. پازولینی به طرز فجیعی در سال 1975 به قتل رسید. قاتلان او با ماشین خودش چندینبار از رویش رد شدند. او بیشتر بیرون ایتالیا و به خاطر فیلمها و نه کتابهایش شهرت داشت. برخی از معروفترین آثار ادبی او شامل «زندگی خشن»، «خاکستر گرَمشی»، «خشم»، «مجالس عشق و «پرندههای بزرگ و پرندههای کوچک» میشود. «پریمو لوی» «پریمو لوی» دیگر نویسنده شناختهشده ایتالیایی، سال 1919 در تورین متولد شد. او در دانشگاه این شهر به تحصیل رشته شیمی میپرداخت. لوی که خانوادهای یهودی داشت در زمان جنگ جهانی دوم دستگیر و به آشوویتس فرستاده شد. تجربیات تلخ او از این دوران بنمایه داستانها، شعرها و کتابهای خاطراتش را تشکیل داد. «اگر این یک مرد است» و «معاهده» از مجموعه خاطرات این نویسنده هستند. لوی سال 1987 در سن 67 سالگی با سقوط از راهپله طبقه سوم خانهاش جان باخت. هرچند مرگ او رسما خودکشی اعلام شده، بسیاری به آن مشکوکاند و آن را قتل قلمداد میکنند. |