رضا اصغری حسنی گروه مقالات: بدون شک نبود نامزدهاي شاخص مورد قبول به خودی خود حضور رای دهنده را در انتخابات منتفی ميکند زیرا زمانیکه گزینه انتخابی نباشد پس انتخاباتی نیست اما باید در این مسئله به اصل اهم و مهم نیز توجه کرد. داشتن یک کاندیدای مورد اعتماد برای رسیدن به خواسته ها مهم است و آن خواسته ها که شامل رشد و توسعه علمی، فرهنگی، اقتصادی و البته آزادی اهم است. عدم استقبال از انتخابات ادوار هفتم، هشتم و نهم مجلس نشان داد که نه تنها قهر با صندوق رای سبب نرمش و عدم مشروعیت افراطیون نشد بلکه راه آنان برای رسیدن به کرسیهاي مجلس ملت و به تبع امیالشان را فراهم کرد. باید این را قبول کرد که افراطیون همانند دیگر جریانهاي فکری در ایران صاحب پایگاه رای سنتی هستند اگرچه این پایگاه در اقلیت است ولی به آن میزانی هست که موجب به حدنصاب رسیدن هر انتخاباتی شود و البته رایهاي سرگردان افرادی را هم در نظر باید گرفت که در صورت نبود مرجع مناسبی با هر شعار عوام فریبانه ای اسیر و مبهوت شعاردهنده میشوند. رای ندادن گروه زیادی از مردم در انتخابات مجالس گذشته بی شک حق مشروع و قانونی آنان به عنوان حاکم جمهوری اسلامی ایران هست و خواهد بود و شاید این مورد تکرار مکررات است که یکه تازی افراطیون در این سالهای بیش از یک دهه چه خسارات و زخمهای بعضاً جبران ناپذیری را بر پیکره نظام اسلامی و ایرانمان زده است. حال باید این سوال را از خود پرسید: آیا در آن برهه از زمان به دلیل ردصلاحیتهاي گسترده و نیز سرخوردگی از جبهه اصلاحات که این دو در نبود کاندیدای مقبول جمع شده و البته مشکل بزرگی هم بود را ميتوانستیم فدای اجرایی شدن اهداف مورد نظر خود کنیم؟ و با تسامح به جای رای ندادن به خاطر نداشتن کاندیدا به موضوع مهمتر رسیدن به اهداف ولو با کاندیدایی دیگر همت ميشد؟تجربيات معاصر ايران اثبات ميكند كه هرگاه ملت ايران به امر واجبتر رسیدن به اهدافشان توجه کردهاند، دیدهایم افراطیون مضطرب شده و از آن چهره حق به جانب و آرام به سمت کارهای غیر عقلانی و غیر قانونی رفتهاند و باطن خود را هرچه بیشتر نشان دادهاند به طوری که حتی حضور گسترده نخبگان در ثبتنام انتخابات را يك توطئه و کار نفوذیان دشمن ميدانند به جای آنکه بر افزایش اعتبار و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ببالند…!انتخابات 92 نمونه بارز عقلانیت و اولویت بندی اهداف رای دهندگان بود. با توجه به خواست همگانی نسبت به حضور هاشمی رفسنجانی او را رد صلاحیت ميکنند و در ادامه حضور عارف به عنوان چهره اصلاحطلب درانتخابات اما مردم، نخبگان و خود کاندیدای اصلاح طلب با تدبیر و اتحادی شگرف امر مهم حضور انتخاب یک رئیسجمهور اصلاحطلب را فدای امر اهم خروج کشور از بن بست رکود، تحریم و حتي سايه جنگ توسط کاندیدایی غیراصلاح طلب کردند و اکنون اثرات آن را اگر چه هنوز طعمش کاملا شیرین نشده است، ميچشند. با تصدیق نخبگان جامعه؛ این امکان هست که مدل انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را برای مجلس شورای اسلامی دهم نیز پیاده کرد و قطعاً در میان کاندیدهای تایید صلاحیت شده، افرادی میانه رو و امین پیدا ميشوند که ميتوان آنان را جذب منش توسعه و اصلاحطلبی نه شاید در حرف بلکه در عمل کرد چنانچه حمایت مردم را در پشت سر خود حس کنند. همانطور که کارشناسان گفته اند، نمی شوداین را کتمان کرد؛ برگزیدن این راه حل تبعات منفی ای نداشته باشد، شاید از برخی خواستهها باید موقتاً چشم پوشی کرد، توقعات را پایین آورد ولی قرار هم نیست تنها با دادن یک رای تمام مسئولیت خود را بر عهده آن نماینده منتخب بگذاریم و میدان را به امید رسیدن به کل اهدافمان از طریق آن نماینده خالی کنیم. ممارست در درخواست مطالباتمان، صبر، و فشار همراه با حمایت به نماینده خود بی شک ميتواند ما را اگرچه به کندی ولی یقیناً به آرمانهایمان برساند. و در آخر امید به تغییر تنها نیرویی است که افراطیون همیشه به دنبال گرفتن آن از ملت هستند، پس نا امید نباشید.